یکشنبه صبح بود و مرد انگلیسی داشت توی بازار به دنبال یه هدیه خفن میگشت تا با کمکش کلید قلب رئیس خونه(خانم انگلیسی) رو دوباره بدست بیاره و اجازه پیدا کنه شبا بازم توی رختخواب خودش بخوابه تا از دست فضولیای نوه نتیجه های موش کارتون تام و جری وسط جیب کت و شلوارش موقع خوابیدن توی پارک نجات پیدا کنه
خلاصه بعداز کلی گشتن یه انگشتر قدیمی که یه تیکه الماس بدلی درشت روش خود نمایی میکرد رو خرید و برای منت کشی راهی خونه شد
حس خوب...
ما را در سایت حس خوب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6harchyz6 بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 21:46